A0:  انجمن معلولان ضایعه نخاعی یزد




   انجمن معلولان ضایعه نخاعی یزد


   مباحث و مشکلاتی که افراد ضایعه نخاعی با آن روبرو میشوند
موضوعات مطالب
نويسندگان وبلاگ
آمار و امكانات
»تعداد بازديدها:

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 39
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1

طراح قالب

Template By: LoxBlog.Com

درباره وبلاگ

به انجمن معلولان ضایعه نخاعی یزد خوش آمدید
لينك دوستان
» قالب وبلاگ

» فال حافظ

» قالب های نازترین

» جوک و اس ام اس

» جدید ترین سایت عکس

» زیباترین سایت ایرانی

» نازترین عکسهای ایرانی

» بهترین سرویس وبلاگ دهی

ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مباحث و مشکلاتی که افراد ضایعه نخاییه با ان روبرو میشوند و آدرس malool.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
پيوند هاي روزانه
» «داستان های آسیب نخاعی»

هیچ وقت لحظه ای را که برای اولین بار روی ویلچر نشستم ، فراموش نمی کنم . بعد از یک مدت طولانی روی تخت بودن ، آن زمان احساس خیلی خوبی پیدا کردم .

بعد از اینکه فهمیده بودم دیگه قادر به راه رفتن نیستم ، انگار تمام دنیا روی سرم خراب شده بود . حس می کردم همه چیز را از دست داده ام . این موضوع برای من که خیلی فعال بودم ، ضربه ای سنگین محسوب می شد . شش هفته قبلش ، از روی درخت افتاده بودم و ستون فقراتم آسیب دیده بود . من پاراپلژی شده بودم . تا دو ماه قبل از آن، می تونستم کوه نوردی کنم ، فوتبال بازی کنم ، بدوم و به قول معروف از دیوار راست بالا برم . اما حالا بعد از گذشت چند هفته روی تخت بودن ، باید به این فکر می بودم که حرکت با ویلچر را یاد بگیرم . با این حال وقتی برای بار اول روی ویلچر نشستم و اون رو حرکت دادم و در محوطه ی بیمارستان چرخی زدم . خیلی خوشحال شدم .

پس از چند روز استفاده از ویلچر ، دوباره احساس شکست کردم . چرا که فکر می کردم که بقیه ی عمرم را باید روی ویلچر بنشستم . از طرفی هم محدودیت های ویلچر خیلی زود برایم مشخص شد .

وقتی چیزی در دستانم می گرفتم ، نمی تونستم حرکت کنم . هر جا که پله می دیدم ، با حسرت به پله ها نگاه می کردم و باید سریع آنجا را ترک می کردم . برای سوار و پیاده شدن از خودرو مشکلات زیادی داشتم .

برای رفتن به اماکن عمومی خیلی محدودیت داشتم و خلاصه از این جور چیزها … . و به همین صورت با خودم و افکار خودم در گیر بودم . ویلچرم کنار تختم بود . در آن اوائل گاهی وقتها شده بود که حتی یکبار هم در طول روز از اون استفاده نمی کردم . همش جلوی چشمم بود و نگاهم به اون می افتاد . موقع خواب به اون نگاه می کردم و بعضی وقتها خیلی ازش بدم می اومد .

بعد از مدتی ، یک روز که در مرکز توانبخشی بودم ، به یک کلاس آموزشی با عنوان ” مهارتهای عملی استفاده از ویلچر ” که از طرف یک بنیاد خیریه ترتیب داده شده بود ، دعوت شدم .

مربی کلاس ، شخصی بود که ۱۵ سال از آسیب نخاعی اش می گذشت و یکی از افراد فعال آن بنیاد خیریه محسوب می شد . فردی جا افتاده ، آرام و با اعتماد به نفس بالا به نظر می رسید . نکاتی که در آن کلاس مطرح نمود ، دریچه ای نو به روی من گشود .

وقتی از توانائی های خودش به خصوص صعودش به ارتفاعات ۹۵۰ متری و قایق رانی در دریاچه ی بالای یک تپه صحبت کرد ، یاد بلند پروازی های دوران سلامتی ام افتادم و و خاطرات آن دوران در من زنده شد .

احساس کردم اگر چه ممکن است با وجود ویلچر چالشهای خیلی زیادی در پیش روی داشته باشم ، اما فهمیدم هیچ چیز غیر ممکن نیست . اگر او توانسته این کارها را بکند ، پس من هم می توانم خیلی کارها را انجام دهم .

در آن کلاس من با نحوه هل دادن ویلچر به سمت جلو و عقب ، انواع چرخش ها آشنا شدم ، آن کلاس نقطه ی عطف زندگی من شد و با تمرینات مستمر توانستم حرکات پیچیده تر ی مانند هل دادن ویلچر با یک دست، عبور از رمپ ها و حاشیه ی پیاده روها ، پائین رفتن از یک پله و حتی بالا رفتن از آن را نیز بیاموزم . اعتماد به نفس من با این کارها بیشتر و بیشتر شد ، و این عاملی بود که باعث ترقی روزافزون من گردید و درنهایت استقلال من روز به روز بیشتر شد . وقتی احساس استقلال کردم ، زندگی ام دگرگون شد .

الآن پنج سال از آن ماجرا گذشته و من یکی از مربیان آن بنیاد هستم و مهارتهای ویلچررانی را آموزش می دهم و همیشه تلاش می کنم همان اعتماد به نفس را در دیگران تقویت کنم .

همراه با مربی آن سالها به همان ارتفاعات می رویم و قایقرانی می کنیم . درسته که هنوز هم محدودیت های زیادی دارم ، اما احساس می کنم که توانائی های زیادی هم دارم و با اعتماد به نفس و پشتکار باید با چالشهای زندگی روبرو شوم . به اعتقاد من ، زندگی روی ویلچر به آن اندازه که فکر می کنیم ، محدود کننده نیست . ما افراد نخاعی وقتی که حرکت با ویلچر را یاد بگیریم ، می توانیم زندگی خود را متحول کنیم . به شرطی که از تمام پتانسیل خود استفاده کنیم . همیشه موقع خواب به ویلچرم نگاه می کنم . از اون خیلی خوشم میاد . اونو تمیزش می کنم .دوستش دارم . قدرش رو می دونم .

منبع : نوشته «افسانه موسوی» – انتشار : مرکز ضایعات نخاعی جانبازان


نظرات شما عزیزان:

علیزاده
ساعت5:10---27 دی 1391
عالی بود . واقعا که اگر آدم بتونه نیمه پر لیوان رو ببینه اون موقع قدر چیزها و افراد دور و برش رو بیشتر میدونه .

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







نويسنده : محمدرضا_داود | تاريخ : چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:داستان های آسیب نخاعی, مطالب, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» عناوين آخرين مطالب
رمان‌نویسی کودک معلول با یک پا/تصاویر
کشف امیدی تازه برای درمان قطعی معلولان
شلوارمناسب سازی شده برای افراد دچار آسیب نخاعی دارای مشکل حرکتی دست ها
بانوان معلول ثابت کردند می‌توانند بهتر از افراد سالم باشند
گزینه های تغذیه ای برای کمک به بهبود زخمهای فشاری
نخستین جراحی موفقیت‌آمیز در درمان یک مرد فلج
داروی ترمیم نخاع ساخته شد
مقاربت ایمن با سوند
۸ ماده غذائی برای کمک به پیشگیری و درمان عفونت ادراری
لیست کتاب های مرتبط با ضایعه نخاعی
نکات مهم در خصوص نحوه تمیز کردن سوند و نواحی تناسلی
برگزاری ضیافت افطاری انجمن نخاعی های استان یزد با حضور رییس سازمان بهزیستی یزد و دیگر مسوولین
چند توصیه ایمنی مخصوص فصل تابستان برای کاربران ویلچر و مراقبان آنها
افراد نخاعی دارای اسپاسم،هنگام رابطه جنسی باید چکار کنند؟
حرکت و جابه جایی انسان های معلول راحت تر میشود + تصویر
علت اصلی یک زخم فشاری
احیای توان حرکتی چهار بیمار معلول با تحریک الکتریکی نخاع
جشنواره
روش سوند زدن
اتومبیلی مخصوص معلولین